سلام
خدایی من از سیستم پارسی بلاگ سر در نمی یارم
یکی هست کمکم کنه؟
اول اینکه چه طور می شه بقیه رو دعوت کرد که ما رو لینک کنن و به اصطلاح دوستمون بشن؟
هر روز پیام دوستی میاد اما من اصلا نمی دونم چه طور پیام دوستی بدم؟ چندباری پیام دادم اما خدایی شده، وگرنه خودم سر در نمی یارم!
میشه کمک؟!.
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/4/25 - 9:36 ع : : : نظر
زندگی خوش رنگ نیست و من اصلا این روزها رو دوس ندارم!
یک موضوعی پیش اومده که کلی فکرم رو مشغول کرده، دیروز دوستم گفت مگه خودت عقل نداری؟ فکر کردم دیدم، خیلی وقته که عقلم رفته مرخصی! حالا نمی دونم با چی فکر کردم؟ عقله حتی اینقدر ازم حساب نمی بره که بهش بگم برگرد، برگرده!
بعدش می بینم ای دل غافل! اگر دردم یکی بودی چه بودی؟ دلم برای خودش دلی دلی کنان می خونه:
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده صید و صیاد رفته باشد!
واقعا دست عشق از دامن دل دور بادها!
آخه بدتر اینه که نمی دونم عاشق کی شده؟!
همیشه موقع امتحانا قاطی می کردم اما تا حالا اینقدر درصدش بالا نبود!
یکی نیست بگه بچه برو درست رو بخون!
الهی«أین المفر؟!.»
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/4/18 - 12:28 ص : : : نظر
این روزها خیلی سخت می گذره، سخت و تلخ!
غمت وقتی غم ملی باشه، واقعا غمهای خودت رو از یاد می بری!
این روزها معلوم نیست که به کجا داریم می ریم!
امروز که رفته بودم اولین امتحان پایان ترم رو بدم، دیدم جلوی در دانشگاه شلوغ بود، حتی دیگه نمی گذاشتن اتوبوس ها وارد محوطه ی بزرگ دانشگاه بشن!
جلوی در پسرها با لباس مشکی داشتن خرما پخش می کردن و دخترها با مانتو و شلوار مشکی، داشتن عکس یه پسر رو نشون میدادن و یک پلاکارد دستشون بود: «به کدامین گناه، به کدامین جرم، به کدامین ...»
و در بین حرفهایشان هر از گاهی فریاد میزدند که به خاطر هم دانشگاهی تون، که شهید شده، امتحانات رو لغو کنید!
راه قانونی اعتراض به این اغتشاشات اینه؟!.
در سلف چند نفر از همکلاسی ها نشسته بودند، بی خیالِ اینکه کمتر از بیست دقیقه دیگه امتحان شروع می شه!خونسرد و آروم!
به منم گفتن، اگه فرزند زمانی باید امتحانات رو لغو کنی، نده! اعتراض کن!
به نظرم اصلا کارشون منطقی نیومد!
مگه رهبر معظم انقلاب، نفرمودن که عاملان اغتشاش، مقصر اصلی این خون های به ناحق ریخته شده اند؟
ما می خواهیم انتقام از کی بگیریم؟
از چی؟
اگه الان جلوی این اغتشاش ها سر فرود بیاریم و اطاعت کنیم، دیگه باید قید این نظام رو بزنیم!
هرکی رفت توو خیابون و جیغ و داد کرد باید حرفش رو گوش داد؟
حتی در تربیت بچه هم می گن این روش غلطه چه برسه به آدم بزرگ!
من و خیلی از بچه ها رفتیم و امتحانمون رو دادیم! موقع خروج هم، هنوز همون ها جلوی در بودند، گفتند امتحان برگزار شد؟
گفتم: بله
پرسید: شما دادید؟
گفتم: بله! چرا ندم، حقمه و باید امتحان رو می دادم!
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/3/30 - 3:23 ع : : : نظر
اعتکاف علمیم خیلی خوب بود، اما خب از دنیای مجازی نمیشه به کل خداحافظی کرد،بالاخره باید بیایی و چک میل کنی، بیایی و مطلبی رو که می خوای برای دوستت بفرستی!
و گاهی هم ووبلاگت رو به روز کنی!
دیگه طاقتم طاق شد و اومدم بگم بابا چقدر به این دولت نهم انتقاد می کنن! چشمشون رو بستن و هی حرف می زنن!
چه وضع طرفداری از کاندیداتورهاست!
این که اوون رو ضایع می کنه اوون این رو! طرفدارا هم از همه بدتر، همدیگه رو تیکه پاره می کنن!
انگار نه انگار که اوون رئیس جمهوری که الان علم حمایت ازش رو با پارچهی سبز برداشتین گفته بود گفت و گوی تمدنها
خودتون که اصلا متمدنانه عمل نمی کنین!
هنوز هیچی نشده می زنین مخالف ها رو تیکه پاره می کنن، وای اگه به قدرت برسین!
حتی اگر حرف کاندیداتور ها رو گوش ندیم، و فقط واییسم ببینیم طرفدارا چه حرفی دارن وضع مشخص می شه!
رسالت فرزند زمانیم به این بود که بیام و یه سری حرفها رو بزنم!
این مطالب رو هم اگه فقط چند لحظه وقت داشته باشین، بخونین خیلی به نظرم مفیده!
http://www.khabarnevis.com/top_stories/100.html
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/3/4 - 10:45 ع : : : نظر
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/1/27 - 1:11 ص : : : نظر