سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بلاگ تا کربلا -->

چقدر می‏توان بی خیال و بی‏تفاوت ماند؟

پیامک های ارسالی را حذف کرد، همانهایی که نوشته برای نصرت غزه‏ای‏ها دعای توسل بخوانید، برای مردم غزه به پایگاه های مستقر در هلال احمر کمک برسانید

بی‏تفاوتی را به حد اعلا برسانیم و در وبلاگ‏ها و سایت‏هایی که نام غزه، مسلمانان، مظلومان و صدالبته مقاومت‏هایشان بی‏هیچ احساسی نگاه کنیم و یا فقط چند لحظه تاب بیاوریم و بعد صفحه را ببنیدم!

تا کجا می‏توانیم صبر کنیم و اخبار را نشنیده گرفته با هزار قدرت توجیه عقلی و هر حربه‏ی دیگری فریاد مظلومیتشان را توجیه کنیم که ما کجا و آنها کجا، به ما چه ربطی دارد و هزارها از آن‏ها بدتر گرفتار هستند، مملکت ما آب ندارد به آنها آب می‏فرستد، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و هزارات توجیه دیگر

مگر فراموش کرده‏ایم که مسلمانیم؟

تا کجا می‏توانیم؟

نمی‏دانم...


  • کلمات کلیدی : خدا
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 87/9/19 - 5:21 ع : : : نظر


    تازه فهمیدم

    همیشه فکر می‏کردم چطور می‏شود، وقتی ما همیشه موقع نعمت خدا را شاکریم خدا بفرمایند که نه شکر نمی‏کنید؟

    و تازه فهمیدم

    وقتی نعمتی به من رو کرد و من حتی نماز شکر هم خواندم، اما چند وقت بعد خودم، دیگران و حتی خدا را فراموش کردم، فهمیدم که منظور خدا از این جمله چه بود!

    و من فراموشش کرده بودم!


  • کلمات کلیدی : خدا، مکاشفات
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 87/9/14 - 1:26 ص : : : نظر


    مگه نمی‌گن خدا دوست آدمه، اونم بهترین دوست، وقتی با دوست میشه معامله کرد با خدا نشه؟ من که تا به حال یک عالمه با خدا معامله کوچیک کردم، خوش قول بوده،

    اما این دفعه باید معامله‌ای اساسی می‌کردم! یک توافق یک طرفه! آخه فعلا چیزی دست و بالم نیست که در عوض  معامله بدم

     همین هفته پیش

    گفتم خدایا کار زیاده وقت کمه، خودت هم می‌دونی که این درس‌ها چقدر به دردم می‌خوره هم به درد الان واین دنیا هم بعدا و اون دنیا!

    پس، قرار داد:

    برای هر درسم یه فرشته بفرست: یکی دانشگاه، یکی کار، یکی تحقیق! منم مامور ناظر!

    به نظر خودم ناممکن بود!

     اما درعین ناباوری، آشفتگی این دو ماهم در عرض دوسه روز حل شد

    فرشته که حتما نباید دیده شده، می‌تونه به عقل آدم بره  و به اون نظرم بدده، به دل استاد بره و تکالیف درسی کم بده، به زبونِ رئیس بره و کارهای زیاد نخواد.

    همه چیز به کنار ولی خیلی حال کردم، عجب خدای اهل قرارداد و توافقی، دمش گرم.


  • کلمات کلیدی : خدا، مکاشفات
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 87/9/5 - 6:9 ع : : : نظر


    به اعتقاد من، البته اگر فرصتش را داری

    هر کار جدید یک تجربه جدید و یک درس جدید است

    امروز وقتی داشتم یک کار جدید را تجربه می‏کردم، به یک نکته جالب و عمیق هم رسیدم!

    یعنی با یک تیر حداقل دونشان را زدم!

    سی‏دی پیاده می‏کردم.

    ساعتش را نگاه کردم، سه دقیقه مانده بود سی‏دی تمام شود و سخنران با لحنی آرام صحبت می‏کرد، به خیالم یک خط از انتهای ورقه آچاهار برای نوشتن صحبت‏هایش کافی بود.

    اما ورق تمام شد، و صحبت‏ها ادامه داشت

    ورق بعدی،

    شش خط هم نوشته شد و تازه آن وقت بود که سه دقیقه تمام شد!

    واقعا چقدر ما این متاع گرانبها را ارزان خرج می‏کنیم

    به ظاهر سه دقیقه اما حقیقتا حدود سی جمله و سیصد کلمه بود!

    حالا تصورش را بکنید که با کسی صحبت‏ می‏کنید، یا سخنرانی می‏کنید و حرفی را به نقد می‏کشید یا نظری را می‏گوید، به ظاهر پنج، ده دقیقه یا نه یک ساعت

    اما در این دقایق چند کلمه را استفاده کرده‏اید؟

    آیا صحیح بوده یا ناصحیح؟

     

    و چقدر علامه حسن‏زاده زیبا فرموده‏اند:

    که الهی!

    زکردار بدم صدبار توبه         ز گفتارم  استغفرالله


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 87/8/6 - 11:16 ع : : : نظر


    چند وقت پیش یک سخنرانی شنیدم

    سخنران می‏گفت خدا دوست خوبیه!

    منم یاد دوران مدرسه افتادم که معلم‏مون می‏گفت خدا بهترین دوسته، برید سر سجاده و درد دل کنید با خدا!

    خیلی وقت بود که با خودم می‏گفتم (آخه چطوری میشه با خدا حرف زد!)

    تا جدیدا به یه نکته تازه رسیدم

    با خودم میگفتم با بنده خدا حرف زدن یه خوبی داره اونم اینه که مثلا می دونی چی جواب می‏دن

    لم دوستت دستته که الان بری پیشش چی می گه

     

    اما خدا اینطوری نیست

    به نظر من، خدا خوبی‏ای که در این مورد داره اینه که قابل پیش بینی نیست!

    و این خیلی هیجان انگیزه!

    نمی‏دونی که الان داری باهاش درد دل می‏کنی چه برخوردی می‏کنه

    سکوت می‏کنه یعنی تو داری خیلی حرف می‏زنی

    سکوت می‏کنه یعنی تو درست می‏گی اما صبر کن

    یه موقع هم ممکنه غفلتا بزنه تو گوشت که های!‏داری اشتباه می‏کنی‏ها!

    البته بی‏هوای بی‏هوا که نیست

    اگه هواست باشه متوجه می‏شی از چه‏ کاریت توگوشی خوردی‏ها!

    من این خدا رو دوست دارم، یه دوست خیلی خوبه.


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 87/7/26 - 4:25 ع : : : نظر

    <   <<   36   37   38   39      >