میخواند و گوش میکنم. باید چند آیه بخواند و بعد کم کم ایرادهایش را بگیرم!
البته همهجا اینطور میگویند که مربی میخواند و قرآن آموز تکرار میکند تا لحن و صوت را بگیرد و بعد شروع به قرائت کند، اما من لذت شنیدن قرآن از دهان یک قرآن دوست را به حرف هیچ کلاس آموزشی و استادی نمیدهم.
از سوره مبارکه بقره شروع کرده است: الف لام میم
وقتی میخواند لذت میبرم، از تمام موسیقیها برایم لذت بخشتر است، حتی از صدای تلاوت بسیاری از اساتیدی که اساتید ما برایشان حاضر بودند جان بدهند، صدایش شیرینتر است. میدانم که با خواندن هر آیه عشق قرائت در دلش بیشتر میشود و راه آسمانیشدن را سریعتر مییابد.
پدر نگاهمان میکند، همیشه آرزو داشت که معلم قرآن باشم و من به یاد تمام دورههای تربیت مربیای میافتم که رفتم و هیچکدام ثمر نداد! تا اینجا، کنج خانه، کنار او!
او میخواند و مدام این آیه در ذهنم تکرار میشود:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ... : اى کسانى که ایمان آوردهاید خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگهاستحفظ کنید...(تحریم/6)*
*پی نوشت:
در الدر المـنـثـور اسـت که رسـول خـدا (صـلى اللّه عـلیـه و آله وسلم) در پـاسـخ کـسـانـى کـه پـرسـیـدنـد چـگـونـه اهل خود را از آتش حفظ کنیم ؟ فرمود: بدانچه خدا دوست مى دارد امرشان کنید و از آنچه خدا کراهت دارد نهى کنید.
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/4/5 - 3:3 ص : : : نظر
دوستش داشتم، از همان اولین باری که در موردش خواندم: وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ: و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیر[ید] ... (بقره/35)
همراه پدرم بود، همنشینش و شاید همان که میوهی ممنوعه را پیشنهاد کرد! ولی مادرم بود!
دوستتر داشتمش از همان زمانی که تازه نوشتن را یاد گرفته بودم و هنوز تفاوت ه با حاء را نمیدانستم، همان موقعها که میخواستم صدایش بزنم میگفتم هوا! بعد فکر میکردم این هوا چرا با آن حوا فرق دارد؟
بزرگتر شدم، از همان زمان که یادگرفتم قرآن بخوانم و ترجمه را از پایین هر آیه، دنبالش گشتم و خواندم که شیطان هردویشان را فریب داد: فَأَکَلَا مِنْهَا: آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند (طه/121) و مادرم منزه از اتهام بود.
اما اسمی از او در قرآن نبود، نیافتم و بیشتر خوشحال شدم! مادری که هست ولی نامش نیست! همسر آدم!
و ام داود را هر سال به نیت او میخوانم، در هیچ دعایی به این زیبایی وصفش را نشنیدم، میخوانم و غرق در محبت مادرانهاش میشوم: اللهم صل علی امنا حواء المطهرة من الرجس المصفات من الدنس المفضلة من الانس المترددة بین محال القدس: بارالها! صلوات و درود بفرست بر مادرمان حواء که از هر گونه پلیدی و آلودگی منزه است. او برتر از بشر بوده ودر صحنههای پاکی و قداست گام برداشته است.
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/3/31 - 5:32 ع : : : نظر
تو معجزه کردی، معجزه که حتما برای آوردن رسالت جدید از سوی پیامبران نیست! اگر پیامبر راه و هدفش حق باشد، به لطف او طرفدارانش هم اهل کرامت میشوند، اهل عنایت میشوند و به زبان خودمان اهل معجزه!
و فکر میکنی کلمات، نمیتوانند معجزه کنند؟ نمیتوانند گواه یقینی باشند که از دل برآمده است و باید بر دل بنشیند و اگر ننشست مشکل از شنونده است!
تو معجزه کردی، بدون آنکه ادعای رسالتی جدید داشته باشی!
چه کسی میتوانست بعد از آنهمه سختی و فشار، در مقابل تمام کفر بگوید: ما رایت الا جمیلا!
من این را جز معجزه نمیدانم و کافرند آنهایی که به معجزهات ایمان نمیآورند.
... جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ: ... پیامبرانشان همراه با دلایل روشن آمدند و آنها دست بر دهان بردند و گفتند : ما به آنچه بدان مامور شده اید ایمان نمی آوریم و در چیزی که ما را بدان می خوانید سخت در تردید هستیم.(ابراهیم/9)
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/3/25 - 4:58 ع : : : نظر
گفت: رفیقم! گفتم: خوشم نمییاد اینطوری میگی! گفت: خب رفیقمی دیگه، شریک غم و شادیم، همپایه در حل مشکلاتم! یه روح در دو جسم، غیر این فکر میکنی؟ گفتم: نه تو هم برای من رفیقی، عزیزی!
بعد نگاهی به لبتابش کردم: برای اینهم اسم گذاشتی؟ گفت: بیتا؟ بیتا رو میگی؟
و یاد دختر آخر مادر یکی از دوستانم افتادم، لباسشویی! که دوستم هر از گاهی تعریف میکند و میگوید: مامان بعضی وقتا که کار میگه و ما انجام نمیدیم میگه، دختر آخرم از همهی شما بهتره، هیچوقت دیدین غر بزنه؟ همیشه آرومه و لباسها رو تمیز میشوره!
و قل دوستم! کسی که مدتهاست با اوست و چون سالها در کنار هم هستند و دوری هم را تاب نمیآورند، همه آنها را به نام دوقلوهای از هم جدا میشناسند!
و یاد رخش پدرم، پیکانش! که میگفت: خیلی سریع میره، مثل اسب میمونه، به سرعت رخش!
و یاد اسمهای مختلفی که هر کس به دوستان و آشنایان و حتی وسایل خانهشان، بر اساس نزدیکی و قرابتشان میدهد و اینکه هر کس، هر توقعی که دارد را در قالب یک اسم درآورده و به بقیه نسبت میدهد و خدا چه اسمی برای ما گذاشته است؟ خلیفه!
ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِی الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ:آنگاه شما را پس از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار مىکنید (یونس/14)
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/3/24 - 11:4 ع : : : نظر
گفت: من فمنیست هستم، گفتم: یعنی چه؟
- یعنی مدافع حقوق زنان! مدافع حق من!
- خب مگر در اسلام حقوق زنان رعایت نمیشود؟ چرا مسلمان نباشی؟
- نه اسلام مردسالار است، حق مرد در انتخاب همسر، چند همسری،ارث، ازدواج، طلاق، و خیلی چیزهای دیگر...
- خب چرا مهریه، نفقه، حق کار و دستمزد که برای خود زن است، احترام به شان مادری و همسری را نمیگویی؟
- فکر نمیکنی اینها شعار باشد؟ چه کسی نفقه همسرش را میدهد، چه کسی مهریه را قبل از طلاق میدهد، آنهم اگر بدهد؟
- مگر سمیه را یادت رفته که میگفت از اول ازدواج، همسرش هر ماه به او به جز خرج خوراک و خانه و غیره پول میدهد، مگر
- نه ببین مثال نقض نیاور، من همه را میگویم!
- فمنیستها چطورند که عقل و هوش تو را بردهاند؟
- آنها میگویند منزلت هر کس به قدر زحمتی است که کشیده، به کاری که میکند، حرفی که میزند، جوان است کار میکند، تحصیل میکند، رشد اجتماعی میکند، به مقام و منزلت میرسد، او با ارزش است، نه کسی که در خانه مانده، خانه داری و بچهداری کرده!
- منزلت زن در نظر آنها با مرد برابر است، زنی که مثل مردها کار میکند، درآمد دارد، تفریح مستقل دارد و خیلی چیزهای دیگرش که درست شبیه مردهاست.
- دقیقا! تو چه خوب فمنیستها را می شناسی، نکند تو هم فمنیست هستی، از آن روشنفکرهای مسلمانش، فمنیست مسلمان؟
- نه! چیزی که وارداتی باشد،شاید رنگ و بوی تولیدی بگیرد، ولی اصلش وارداتی است! من فقط مسلمانم و فکر میکنم اسلام بهتر گفته که زن باید زن باشد، با همان احساسات مادرانه، لطیف، شکننده، حساس و مرد باید مرد باشد، با همان سختی و سفتی و قدرت بدنی! تا مکمل هم باشند، هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ: آنان براى شما لباسی هستند و شما براى آنان لباسی هستید(بقره/187)
میخواست باز سوال کند که گفتم: انَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ: در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است (آل عمران/19) اسلام را بشناس، اگر به سوالهایت جواب نداد بعد برو فمنیست شو!
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/3/19 - 11:7 ع : : : نظر