سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بلاگ تا کربلا -->

طبق عادت همیشه اش وسایل کیفم را بهم ریخت و وقتی خیالش راحت شد که خوردنی دیگری ندارم که بتواند بچشد، شروع کرد به جمع کردن محتوای کیف. خودش هم فهمید که همه چیز را نامرتب گذاشته، با نگاه معصومش بدون هیچ حرفی کمک خواست، منهم فقط یک جمله گفتم: ببین آن هایی که مهم است را در زیپ داخلی بگذار.

به خیالم الان پول ها را می گذارد یا حداقل کارتهای اعتباری را، اما از بین آنهمه وسیله رنگارنگ فقط یک چیز را در آن جا گذاشت، «قرآن» را.

خندیدم و گفتم: نه، ببین آن هایی که گرانبها هستند و احتمال دارد که دزدیده شوند، را بگذار.

با همان چشمان معصومش، طوری نگاهم کرد که از خودم خجالت کشیدم، پرسید: قرآن از همه مهمتر است، یعنی قرآن را کسی نمیدزد؟

جواب محکمی بود، قرآن را از کیفم برداشتم و بازش کردم: وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا: و پیامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند (30/فرقان)


خدایا به تو پناه می برم از اینکه قرآن روز قیامت از ما شکایتی به تو بیاورد.


  • کلمات کلیدی : قرآن، مکاشفات
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 92/4/8 - 12:21 ص : : : نظر


    خدا را دوست دارم، بعضی وقت ها بیشتر.

    مثل همین چند وقت که زدم بر رگ بی خیالی و بی خیال تمام نشانه ها، دریافته ها و تمام درس های زندگیم شدم و به کاری مشغول شدم که هیچوقت با تجربیاتم سازگار نبود، اما ناگفته نماند که این کار آرزوی ده سال قبلم بود!

    و خدا هرچه نشانه فرستاد قبول نکردم، تا بالاخره شد آنچه باید می شد!

    از کار بیرون شدیم(بماند که آمدیم یا رانده شدیم)

    اما نتیجه اش این شد که خوشحالم، خیلی خوشحال

     

    من خدا را اینگونه دوست دارم، که وقتی گوش به حرفش ندهی یک طوری گوش می پیچاند که برگرد...

    انی احبک یا رب


  • کلمات کلیدی : مکاشفات
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 92/2/21 - 12:22 ص : : : نظر


    این روزها حال مادری را دارم که دلبندش را برای خوب درس خواندن و پیشرفت به مدرسه ای دور فرستاده است و دلش برای او تنگ شده و مدام خود را دلداری می دهد که این بهترین کاری بود که میتونستم انجام بدهم.

    دوستان باوفایم این روزها می آیند و سراغم را میگیرند، چه با تماس با گوشیم چه ارسال پیامک و پی ام و آفلاین و فقط یک چیز را به آنها می گویم: کار تمام وقت پیدا کرده ام و مشغول به کار شده ام و اینجا دسترسی به اینترنت ندارم.

    اما خدا از دلم خبر دارد!

    کاری که نه به رشته ام مربوط است و نه به اینهمه سال درس خواندنم و نه به هیچ هنر دیگری که اینهمه سال برای کسب کردنشان زمان گذاشته ام و این بزرگترین دردی است که این روزها تحمل میکنم!

    زندگی است دیگر باید بگذرد، بفهم!

    و همدمم این روزها این آیه قرآن است: ان مع العسر یسری: به راستی به همراه هر سختی آسانی ای است(الشرح/6).

    البته کم کم دارم با خواندن اخت شده ام و این شاید همان آسانی باشد که همراه سختی است، والله اعلم



  • کلمات کلیدی : تلخیات
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 92/2/8 - 10:44 ع : : : نظر


    مترو یکی از خسته کننده ترین وسایل نقلیه است که لذت دیدن و لمس بهار را از آدم می گیرد. این جاست که سرگرمی های سبک و آسان طرفدار بیشتری دارند.

    مترو سوارهای حرفه ای از همان اول که وارد قطار می‌شوند سریع سرگرمیشان را استفاده می‌کنند. بعضی می‌خوابند، بعضی کتاب می خوانند، بعضی آهنگ گوش می‌دهند و برخی هم به بقیه نگاه می‌کنند.

    اما کار قالب متروسوارها استفاده از موبایل است، خواه موسیقی گوش بدهند، خواه پیامک ارسال کنند و یا تماس تلفنی برقرار کنند.

    من هم که حرفه ای...

    بعد از مدتها سوار قطار شده بودم، سریع گوشی را برداشتم و قرآن متنی نصب شده در گوشی را باز کردم و شروع به خواندن کردم ...

    قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا: بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‏کند در حقیقت‏شما به تکذیب پرداخته‏اید و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد. (فرقان/77)

     

     

     

     


  • کلمات کلیدی : دلنوشته
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 92/1/25 - 11:24 ع : : : نظر


    عید امسال هم گذشت، به قول یکی از بچه ها، مرخص شد! باشد روزها و ماه های دیگر که مرخص شوند و بروند دنبال زندگیشان.

    این روزها گذشتٍ ایام را خوب حس می کنم. بزرگ شدن و فاصله گرفتن از خاطرات کودکی، مشغول زندگی شدن و تصمیم های جدی برای آینده ای امیدوار. 

    خدا چیزی خواست که ما نخواستیم و زور خدا چربید، خدا پیروز شد

    حالا شاید بگویید چربیدن زور خدا که خوب است و پر سود و چه بهتر که شیطان پیروز نشد، اما خب گاهی پذیرش قضا و قدری محتوم از هزاربار گول شیطان را خوردن هم سخت تر است اما شیرینی شکست در مقابل خدا را با چیزی نمی شود عوض کرد.

    قبل تر ها میخوانم: تقریر کند بنده و تقدیر نداند، تقدیر به تقریر خداوند بماند.

    الهی رضا برضاک

     


  • کلمات کلیدی : مکاشفات
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 92/1/16 - 12:1 ص : : : نظر

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >