خدا را دوست دارم، چراکه با من گاهی به لطافت و گاهی به حساب و کتاب رفتار میکند. گاهی بی حساب می بخشد و گاهی حتی ذرهای هم بدون حساب نمیدهد!
دوستش دارم، بخاطر خواستهای که به دلم انداخت، به زبان آوردم و پذیرفت و دلی که از من ناآرام کرد و مسیری که در مقابلم گشود.
دوستش دارم، به تمام خوبیهایی که دارد، به خداییاش! به مهربانیاش به انسانسازی اش. به آنکه، اگر بخواهی راه را نشانت میدهد، به لطفتش، به اجازهی دوست داشته شدنش.
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 89/4/4 - 1:3 ص : : : نظر
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 89/4/1 - 10:52 ع : : : نظر
نه به خاطر آنچه داده است، بخاطر خدایی اش! برای اینکه میدانم هرچه خوبی است از اوست و هرچه بدی است از من است!
بخاطر این شبهایش، ماه رجبش، شب لیله الرغائبش، ایام البیضش، ماه شعبانش، ماه مهمانی عمومی، ماه رمضانش!
امشب هر دعایی که بکنید فرشته ها روش آمین میگویند و به بالا میبرند، شما برای قدردانی از فرشته ها خدا را ستایش میکنید: سبوح قدوس، رب الملائکه و الروح!
خدا را دوست دارم، امشب در رحمتش را باز کرده و تو میتوانی برای لحظاتی بهشت را تجربه کنی! اینجا هیچ غمی، دردی، غصه ای، وظیفه ای و تکلیفی نداری، راحتی و هرچه بخواهی میتوانی آرزو کنی، و بسیاری منتظرند که به دعای شما آمین بگویند و کسی به کم و کیفش کاری ندارد، نمیگوید زیاد است به تو مربوط نیست، این را نخواه، آن را نگو!
من یک دوره تسبیح دعا کردهام، اما باز هم دعا دارم، خواسته دارم و خدا را دوست دارم، بخاطر مهربانی بی حدش که به من رسیدهاست و از او میخواهم در این شب، ظهور آقایمان را نزدیک کند، عاجلا و آجلا!
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 89/3/28 - 2:17 ص : : : نظر
زمزمهی چند روزهاش شدهبود: یک لحظه بایست و یک جمله بگو، تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟
فکر میکرد عاشق شده، نمیدانست که چه دلهایی را عاشق کرده!
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 89/3/4 - 4:17 ع : : : نظر
حق هر حرف را ادا کن، تا ادا نکردی سراغ حرف بعدی نرو!
این اولین جمله جالبی که امروز میشنیدم نبود، هر جمله برای هرشنونده معنی خاصی می دهد، یک نفر عمیق می شود و به کنه آن پی می برد و یکی نه همین لایه رویی برایش کفایت می کند.
- ببخشید حق حرف را ادا کن یعنی چه؟
- یعنی تمام صفات و احکامی که از حرف می دانی را رعایت کن، همه شما تجوید مقدماتی را گذرانده اید و می دانید که هر حرف چه صفات و احکامی دارد اما کمتر کسی است که آنها ارا رعایت کند، دانستن شرط لازم است اما کافی نیست، پیامبر فرموده اند:من از ندانسته هایتان نمی ترسم، نگرید به آنچه می دانید چگونه عمل می کنید!
نفر بعدی خواند و ما همه منتظر بودیم که چه می گوید:
- شما مشکل فصیح خوانی دارید! حرف را از مخرجش ادا نمی کنی!
یاد خودم افتادم وقتی برای اولین بار استاد تلفظ حرف عین را می گفت، کلی خندیدیم، او هم بزرگوارانه با ما لبخند زد، و گفت ما هم وقتی استادمان تلفظ این حرف را می گفت خندیدیم، و چندی بعد او باید به ما می خندید اما... چون تلفظ بچه ها خیلی خنده دار بود، اما نخندید!
ما میدانستیم مخرج هر حرف کجاست اما ... باز گفت و باز ما نمیتوانستیم! آخرین بار گفت: بچهها انگشتتان را روی برجستگی گلو قرار دهید موقع عین باید تکان بخورد! از آثارش هر وقت میگفتی عین برجستگی گلویت را حس میکردی و کم کم یاد گرفتیم که بدون گذاشتن انگشت روی گلو عین را صحیح تلفظ کنیم!
آن روزها من تازه یادگرفتم که بعضی کارها دیده نمی شود اما از آثارش می توان فهمید که چه کاری بوده!
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/11/23 - 2:23 ع : : : نظر