دو هفته بود که بی اختیار میخواندم دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ دو هفته بود که خانه بوی تو را گرفته بود و ما نمیتوانستیم سر مزارت بیاییم، نگو که تو آمده بودی!
یادت هست روزهای آخر گفته بودی میروم خانه دو طبقه میگیرم، تو نرفته میدانستی که به زودی بابا هم به تو ملحق میشود!
آمده بودی ببریاش!
او هم میدانست! گفته بود که به خاطر شما ماندهام اما به سالگرد نمیرسم!
اما نگفتید که ما به که تکیه کنیم، بعد از شما دو نفر!
او هم رفت!
عمه میگفت لحظات آخر نام تو را از زبانش شنیده بود و برادرم میگفت خواب دیده بود که تو خوشحالی!
نگفتید ما بعد از شما چه خواهیم کرد!
ما
فرزندانتان!
دل به که ببندیم بعد از شما؟
بابا یادت هست که میگفتی نماز والدینتان ترک نشود!
چشم!
... رَّب ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانی صغِیراً: پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده! (اسرا/24)
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/6/18 - 2:8 ص : : : نظر