رنگش پریده بود. پرسیدم: چه شده؟ گفت: همینکه سوار ماشین شدیم، دایی صلوات فرستاد! یعنی رانندگی من اینقدر بد است که ترسیده و صلوات فرستاده تا سالم به مقصد برسیم؟
خندیدم و گفتم: دایی همیشه صلوات میفرستد. هر موقع هم که یادش میرود یا نمیخواهد بفرستد، ما به یادش میاندازیم. مخصوصا آن آخرش را که میگوید، جان راننده تازه میشود (برای سلامتی من گوینده، شما شنونده، کلاج و دنده و آقا (یا خانم) راننده صلوات!)
همهمان اعتقاد داریم که این صلواتها سالم به مقصد رسیدنمان را تضمین میکند. کاش آخرتمان را هم تضمین کند.
میگفتم و یاد این آیه بودم:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا: خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید(احزاب/56)
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/4/8 - 9:25 ع : : : نظر