خوانده ام و خودم هم قبول دارم که معجزه هر روز اتفاق میافتد. همینکه خورشید از شرق سر بلند میکند و در غرب خاموش می شود! همین که ماه بلافاصله بعد از او و گاهی کمی مانده به رفتنش می آید و بدرقهاش میکند. زمانی که معجزه اینقدر ساده اتفاق میافتد انتظار داری که دست خدا از آستین کسی بر نیایید؟ حرف خدا از دهان کسی خارج نشود؟ حرفی تو را عوض نکند؟ شعری غزلی مستت نکند و سالهای عمرت را به یغما نبرد؟
فروغ میگفت در کوچه باد میآید و این آغاز ویرانی است در حالیکه من هر روز رقص درختان را سلام خدا به بندگانش میدانم، هر روز صبح وقتی باد در میان برگها می چرخد و آنان مست و با نشاط به رقص در می آیند، این حرکت موزون را من سلام خدا به بندگانش میدانم! که ببینید چقدر ساده هر روز صبح به کمتری چیزی اینقدر بانشاطند، از برگ گل کمترید؟ میبینی تفاوت نگاه را!
و امروز باز معجزه اتفاق افتاد و باز خورشید طلوع کرد و باز حرف خدا از دهان کسی خارج شد! و باز من فهمیدم آنچه را باید میفهمیدم!
یارب مرا آنده که مرا آن به!
فروغ میگفت در کوچه باد میآید و این آغاز ویرانی است در حالیکه من هر روز رقص درختان را سلام خدا به بندگانش میدانم، هر روز صبح وقتی باد در میان برگها می چرخد و آنان مست و با نشاط به رقص در می آیند، این حرکت موزون را من سلام خدا به بندگانش میدانم! که ببینید چقدر ساده هر روز صبح به کمتری چیزی اینقدر بانشاطند، از برگ گل کمترید؟ میبینی تفاوت نگاه را!
و امروز باز معجزه اتفاق افتاد و باز خورشید طلوع کرد و باز حرف خدا از دهان کسی خارج شد! و باز من فهمیدم آنچه را باید میفهمیدم!
یارب مرا آنده که مرا آن به!
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 89/3/11 - 1:34 ص : : : نظر