سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بلاگ تا کربلا -->

ماه محرم و مخصوصا دهه‏ی اول وقتی با یلدا یکی می شود، چیزی نمی‏توان گفت، تنها دلمان می رود کربلا، پیش آن شبی که حسین علیه السلام فرصت خواستند تا قرآن بخوانند و حضرت عباس علیه السلام کل خیمه‏ها را دور می زدند، همان شبی که امام چراغ‏ها را خاموش کردند که یا بمانید یا بروید!‏ مختارید!


یلدای ما ایرانی ها نماد زندگی است، نماد اینکه شب با همه ی سیاهی اش می رود و روشنی همه جا مستولی می‏شود، روز نماد روشنی است، و در شب عاشورا، شب همان معنی را داشت! ولی معنی دیگری هم دارد، شب عاشقان بی دل چو شبی دراز باشد! و حسین علیه السلام عاشق بود که بیداری شب را طلب کرد!

 این شب یلدایی با یاد مظلومیت حسین علیه‏ السلام آدم دیگر تبریک نمی‏گوید!‏ پیامک‏های تبریک برایم درد‏آور است! مداحی پخش می‏شود و اس ام اس تبریک! البته بعضی اس ام اس ها دلچسب و گیراست! یلدا یعنی برای با هم بودن حتی یک لحظه هم یک لحظه است!

 و من فکر می کنم ما چقدر با حسین علیه السلام فاصله داریم که او این یک شب را قرآن خواند و ما...

نه که بخواهم بگویم هر شب را ذکر بگوییم و قرآن بخوانیم، اما این شب، با تلاقی دهه‏ی اول ماه محرم! به یاد حسین علیه السلام و به یاد نینوا، دلم می‏خواهد به دور از همه‏ی مراسم شب یلدا، قرآن بخوانم!‏ به یاد آقایم حسین، و به یاد آقایم عباس به دور خیمه‏ی دلم بچرخم! که مبادا حرامی‏ها حمله کنند!

شب یلدای امسال شب عجیبی است! شبی که دیگر نمی‏توان جوجه‏های آخر پاییز را شمرد، بلکه باید به یاد درس عاشورا، اعمالمان را ورق بزنیم و بازنگری کنیم، چقدر حسینی شدیم!‌ چقدر از کل سال حسینی بودیم و ماندیم! و به یاد آن آیه‏ی شریفه‏ی قرآن بیفتیم: (الیس الصبح بالقریب؟: آیا صبح نزدیک نیست؟)

در آخر دوست دارم در این بازنگری ها هم دیگر را از دعای خیر فراموش نکنیم

و عمرتان یلدایی


  • کلمات کلیدی : دل‏نوشته
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/10/1 - 2:17 ص : : : نظر