قبل از اذان با هم صحبت کرده بودیم، فکر میکردم بعد از اذان بخوابد، با ناامیدی در چت گوگل برایش زدم: بیداری؟
جواب داد بله، و من بی مقدمه پرسیدم: نسیبه! مگر ما از سنگیم؟
شکلک لبخند همیشگیاش را برایم فرستاد و گفت: نه، ما از خاکیم!
پی نوشت:
نسیبه بانو، رفیق و همدم این روزهای من البته بعد از زهرای عزیزم است.
نوشته شده توسط :فرزند زمان در 93/4/13 - 6:32 ص : : : نظر