سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بلاگ تا کربلا -->

امروز، باید یک روز متفاوت می بود، که نبود!

یادم بود که ده سال قبل برای امروز برنامه ریخته بودم، من مدرک تحصیلی دانشگاهم را گرفته ام، در شغلی که مورد علاقه ام است مشغول به کارم و از مرحله‏ی ابتدایی درآمده ام و پیشرفته شدم، رئیس هستم، رئیس یک مجتمع هشت طبقه، که در آن تمام افرادی که صاحب استعداد هستند، از دوست و آشنا و غریبه مشغول به کار هستند. و از جهت خانوادگی استقلال دارم!‏ زندگی مستقل با همسر و فرزندانم!

و اکنون ده سال از آن رویای شیرین می گذرد و من به هیچ کدام نرسیده ام!

 

چه کسی مقصر است؟

البته در مورد تحصیل مدرکم را گرفتم و یک مرحله هم جلوتر رفته ام، اما بقیه چی؟

کاری که می خواستم به انواع مختلف به من پیشنهاد شد اما در مسیر علمی ای که انتخاب کرده بودم، دیگر آن شغل مورد علاقه ام نبود!‏ این شد که به آن کار مشغول نشدم و کاری که مدنظر دارم هنوز مقدماتش را طی نکرده ام‏‏ شاید خیلی بلندپرواز بودم چون باید حداقل بیست سال در آن شغل کار می کردم که به آن جا برسم!‏ یعنی ده سال دیگر حتما به شغل مورد نظرم خواهم رسید شغلی که در 18 سالگی خام بود و اکنون مقداری پخته شده است.

از جهت خانوادگی هم که گفتن ندارد! دست خداست نه دست ما!

و من دلم گرفته!‏

امروز شهادت شهید علم الهدی بود، روحی من، همیشه در روز تولدم یادش بودم اما امروز نه!

امروز حتی یادخودم هم نبودم حتی یاد هیچکس!!!


  • کلمات کلیدی : دل‏نوشته
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/10/16 - 10:52 ع : : : نظر


    ماه محرم و مخصوصا دهه‏ی اول وقتی با یلدا یکی می شود، چیزی نمی‏توان گفت، تنها دلمان می رود کربلا، پیش آن شبی که حسین علیه السلام فرصت خواستند تا قرآن بخوانند و حضرت عباس علیه السلام کل خیمه‏ها را دور می زدند، همان شبی که امام چراغ‏ها را خاموش کردند که یا بمانید یا بروید!‏ مختارید!


    یلدای ما ایرانی ها نماد زندگی است، نماد اینکه شب با همه ی سیاهی اش می رود و روشنی همه جا مستولی می‏شود، روز نماد روشنی است، و در شب عاشورا، شب همان معنی را داشت! ولی معنی دیگری هم دارد، شب عاشقان بی دل چو شبی دراز باشد! و حسین علیه السلام عاشق بود که بیداری شب را طلب کرد!

     این شب یلدایی با یاد مظلومیت حسین علیه‏ السلام آدم دیگر تبریک نمی‏گوید!‏ پیامک‏های تبریک برایم درد‏آور است! مداحی پخش می‏شود و اس ام اس تبریک! البته بعضی اس ام اس ها دلچسب و گیراست! یلدا یعنی برای با هم بودن حتی یک لحظه هم یک لحظه است!

     و من فکر می کنم ما چقدر با حسین علیه السلام فاصله داریم که او این یک شب را قرآن خواند و ما...

    نه که بخواهم بگویم هر شب را ذکر بگوییم و قرآن بخوانیم، اما این شب، با تلاقی دهه‏ی اول ماه محرم! به یاد حسین علیه السلام و به یاد نینوا، دلم می‏خواهد به دور از همه‏ی مراسم شب یلدا، قرآن بخوانم!‏ به یاد آقایم حسین، و به یاد آقایم عباس به دور خیمه‏ی دلم بچرخم! که مبادا حرامی‏ها حمله کنند!

    شب یلدای امسال شب عجیبی است! شبی که دیگر نمی‏توان جوجه‏های آخر پاییز را شمرد، بلکه باید به یاد درس عاشورا، اعمالمان را ورق بزنیم و بازنگری کنیم، چقدر حسینی شدیم!‌ چقدر از کل سال حسینی بودیم و ماندیم! و به یاد آن آیه‏ی شریفه‏ی قرآن بیفتیم: (الیس الصبح بالقریب؟: آیا صبح نزدیک نیست؟)

    در آخر دوست دارم در این بازنگری ها هم دیگر را از دعای خیر فراموش نکنیم

    و عمرتان یلدایی


  • کلمات کلیدی : دل‏نوشته
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 88/10/1 - 2:17 ص : : : نظر